افقهای نو در صنعت فضانوردی چین
چندی پیش اعلام شد که سال آینده نخستین ایستگاه فضایی چین به سوی زمین سقوط خواهدکرد؛ ایستگاهی که انگار همین دیروز بود با پرتاب به فضا چین را وارد بازی بزرگی کرد که تا پیش از این تنها میان روسیه به عنوان وارث شوروی و آمریکا تقسیم شده بود.
مجله همشهری دانستنیها – محمدحسین جهان پناه: چندی پیش اعلام شد که سال آینده نخستین ایستگاه فضایی چین به سوی زمین سقوط خواهدکرد؛ ایستگاهی که انگار همین دیروز بود با پرتاب به فضا چین را وارد بازی بزرگی کرد که تا پیش از این تنها میان روسیه به عنوان وارث شوروی و آمریکا تقسیم شده بود. درواقع در طول سالهای اخیر سرعت رشد فضایی چین آن قدر سریع بوده که هیچ بعید نیست ظرف یک دهه آینده، حتی ناسا را هم پشت سر بگذارد؛ کشوری با آرزوی بزرگ که رویاهای فضاییاش از ماه تا مریخ، گویی تمامی ندارد. در این گزارش ضمن بررسی دستاورهای فضایی کنونی این کشور، تصویر جاهطلبانه آینده سازمان فضایی این کشور را هم با هم مرور میکنیم.
سال آینده سازمان ملی فضایی چین (CNSA) دقیقا بیست و پنج سالگی خود را جشن خواهدگرفت؛ سازمانی که به لطف آن چینیها از 1993 (1372) یعنی 25 سال پیش تا به امروز به شکل باورنکردنی در دنیای تکنولوژیهای فضایی به بلوغ رسیدند. CNSA همین حالا هم از نظر عرض و طول دستکمی از سازمان فضایی اروپا (ESA) ندارد و شاید تنها یک دهه تا پیشی گرفتن از ناسا فاصله داشته باشد. این یعنی سازمان فضایی چین مسیری را که ناسا در 60 و ESA، در 42 سال طی کرده، ظرف کمی بیش از نصف این مدت پشت سر گذاشته است. CNSA بخش عمدهای از این موفقیت را مدیون شرکت دولتی علوم و فناوری هوافضای چین (CASC) است که ستون فقرات و موتور محرکه صنعت فضایی این کشور به شمار میرود.
درآمد سالانه این شرکت که بیشتر توان مهندسی آن در حوزه فضایی متمرکز است، در حال حاضر از مرز 34 میلیارد پوند گذشته و تقریبا 200 هزار نفر هم نیرو دارد. برای این که حسی از مقیاس داشته باشید، کافی است در نظر بگیرید که این یعنی باید دو شرکت غول آسای صنعت هوایی آمریکا یعنی لاکهید مارتین و نورث روپ گرومن را با هم ترکیب کنید تا به حدود این مقیاس و درآمد برسید. به لطف این شرکت سازمان فضایی چین توانسته در طول یک دهه گذشته بیش از 150 موشک را با موفقیت به مدار زمین ارسال کند و این موشکها هم با خود بیشتر از 200 فضاپیما و ماهواره را به فضا رساندهاند.
در بین این فضاپیماهای ارسال شده، دوتایی که بیش از همه خودنمایی میکنند، تیانگونگ یک و دو بودند (تیانگونگ در چینی به معنی «قصر بهشتی» است). دو ایستگاه فضایی کوچکی که نقش بستر آزمایشی و اثباتگر فناوری را بازی میکردند تا چینیها بتوانند در گام بلند بعدی خود ایستگاه فضایی تمام عیاری را روانه مدار کنند. این ایستگاههای فضایی در طول شش سال گذشته، میزبان سه ماموریت سرنشین دار از بین پنج ماموریت سرنشین دار پرتاب شده چینیها نیز بودند. سه فضاپیمای دیگر ارسال شده در طول این سال ها نیز جزء برنامه کاوش ماه Chang’e بود. به این ترتیب که Chang’e 1 ماهوارهای برای کاوش مداری ماه بود که در سال 2007 (1386) پرتاب شد، سه سال بعد Chang’e 2 با ماموریت بررسی ماه از فاصله صد کیلومتری و بررسی شرایط فرود روی آن به فضا رفت.
این کاوشگر فضا توانست سیارک 4179 را از فاصله سه کیلومتر رصد کند. در سال 2013 (1392) هم Chang’e 3 پرتاب شد و چینیها موفق شدند برای اولین بار با موفقیت کاوشگری را روی ماه فرود آورند. چینیها ضمن توجه به کاوشهای فضایی در طول این سال ها، زیرساخت ارتباطی فضایی خود را هم گسترش دادند و توانستند ضمن قرار دادن ماهوارههای تلویزیونی و هواشناسی ساخت خود در مدار حتی یک سیستم GPS بومی موسوم به سامانه ناوبری Beidou را راه اندازی کنند؛ برنامهای که در ابتدا قرار بود با همکاری سازمان فضایی اروپا و برنامه ناوبری ماهوارهای گالیله محقق شود. با این حال چین از سهم پایین خود در این شراکت ناراضی بود و این نارضایتی موجب شد در سال 2006 (1385) تصمیم بگیرد خودش به تنهایی یک سیستم ناوبری ماهوارهای راه اندازی کند.
پیش به سوی جلو
سامانه ناوبری Beidou همچنان در حال گسترش پوشش و بهبود کیفی خود است، اما با این حال همین حالا هم در شرق آسیا و آسیای مرکزی به محبوبیت قابل توجهی دست یافته است. آن قدر خوب که همین حالا هم سالانه بیش از 25 میلیارد پوند درآمد نصیب چینیها میکند. این در حالی است که با وجودی که قرار بود سیستم گالیله اروپا تقریبا همزمان با این سیستم کاملا عملیاتی شود، هنوز کاملا عملیاتی نیست و تا 2019 (1398) هم به قابلیت کامل خود نخواهدرسید (هر چند که این جا باید اشاره کرد که سیستم گالیله برای دسترسی عمومی دقت و وضوح به مراتب بیشتری را نسبت به سامانه چینی فراهم خواهد کرد).
سامانه Beidou قرار است مجموعا از 35 ماهواره تشکیل شود که تا همین حالا 21 ماهواره آن به فضا ارسال شده، این در حالی است که از 30 ماهواره برنامه گالیله تنها 15 ماهواره در مدار قرار دارند. موضوع فقط به این جا ختم نمیشود، چینیها سال پیش چهارمین لنگرگاه فضایی (پایگاه پرتاب فضایی) خود را در حالی ساختند که بیشتر کشورهای اروپا حتی یکی هم ندارند (از آن جا که همه پرتاب های اروپایی در قالب سازمان فضایی اروپا اداره میشوند، عملا نیازی نداشتند با این حال این یعنی مثلا حتی انگلیس یک لنگرگاه هم ندارد). به علاوه سازمان فضایی چین در طول همین مدت ناوگان موشکهای فضایی «لانگ مارچ» (Long March) خود را هم با ساختن چهار نمونه جدید به روزرسانی کرد.
این موشکها نه تنها ازجمله پیشرفته ترین موشکهای فضایی کنونی دنیا- ساخت سازمانهای فضایی دولتی دنیا- هستند، بلکه در زمره ارزان ترین موشکها نیز شمرده میشدند. سازمان فضایی چین در حال حاضر برنامه دارد تا در سال آینده ماه نوردی را در نیمه تاریک ماه فرود آورد و کاوشگر دیگری را هم در سال 2020 (1399) روی مریخ بنشاند. به علاوه این سازمان از سال آینده ساخت ایستگاه فضایی بزرگی را شروع خواهد کرد که انتظار دارد تا سال 2022 (1401) به بزرگی ایستگاه فضایی بین المللی برسد یا دست کم این چیزی است که فعلا به توسعه آن میاندیشد. شدنی بودن این آرزوی جاهطلبانه چیزی است که باید منتظر ماند و نتیجه اش را در عمل دید.
همزمان با همه این کارها سازمان فضایی چین قصد دارد تا فناوری موشکهای قابل بازیافت (شبیه آن چیزی که این روزها اسپیس ایکس در حال آزمایش آن است) را نیز تا پیش از تکمیل ایستگاه فضایی جدیدش به طور کامل به دست آورد. تصور انجام این همه برنامه جاه طلبانه آن هم به صورت همزمان آن قدر عجیب و رویایی است که کمتر کسی باور می کند شدنی باشد، با این حال حقیقتا با وضعیت کنونی هیچ چیز از چینی ها بعید نیست، اما واقعا چطور ممکن است که چینیها بتوانند با چنین سرعتی در صنعت فضایی پیشرفت کنند؟ و چرا در آن سوی میدان ناسا و اسا در میدان رقابت تا این حد لنگ میزنند؟
نیمه خالی لیوان
حقیقت این است که مهمترین مشکل اروپا و آمریکا در کند شدن پایههای پشرفتهای فضایی خود نه مالی و نه حتی فناوری. مهمترین مشکل این جاست که تغییر پی در پی اولویتها خصوصا در طول عمر دولتهای مختلف و احزاب متفاوت موجب شده در طول یک دهه گذشته هیچ کدام از دو سازمان بزرگ فضایی ناسا و اسا نتوانند سیاست فضایی بلند مدتی را برای خود پیاده کنند. پیاده کردن هر نوع برنامه فضایی بلندمدت بدون ثبات در سیاستهای کشورهای مطبوع این سازمانها، تقریبا غیرممکن است. به عنوان مثال در آمریکا در طول دوران هر سه دولت بوش، اوباما و ترامپ سیاست فضایی این کشور تقریبا به صورت کامل زیر و رو شد.
به نحوی که برنامه کانستالیشن که در طول دوران بوش توسعه داده شده بود، در دوران اوباما با برنامه SLS و برنامه ریزی برای سفر به مریخ تا 2030 (1409) جایگزین شد. سپس در دوره ترامپ مجددا پای سفر به ماه پیش کشیده شد و دولت سیاستهای فضایی قدیمی را مجددا به چالش کشید. این در حالی است که چین عملا با چنین مشکلی مواجه نبود. سیستم تکحزبی این کشور اگرچه شاید برآورده کننده استانداردهای جهانی دموکراسی نباشد، اما موجب شد با حفظ سیاستگذاری فضایی در درازمدت موجب سردرگمی سازمانهای فضایی این کشور نشود. به این ترتیب چین موفق شد با تمرکز روی هدفهای از پیش تعیین شده خود گام به گام در مسیر رسیدن به رویاهای فضاییاش قدم بردارد.
تاریخ تکرار می شود؟
در طول قرن نوزدهم چین قدرت برتر دریایی جهان بود. ناوگان دریایی غول آسای امپراتوری چین از آسیا تا آفریقا را زیر چتر سفرهای دریایی خود داشت و کشتیهایش نه تنها تا پنج برابر بزرگتر از سانتا ماریا (کشتی فرماندهی کریستف کلمب) بودند که 80 سال بعد ساخته شده بودند بلکه تا 10 برابر هم بار بیشتری با خود حمل میکردند. با این حال در طول آن سالها با افزایش بحرانهای داخلی چین در نتیجه تماس با تمدنهای خارجی به سرعت شرایط به هم ریخت. چینیها کشتیهایشان را آتش زدند و سفر به اقیانوس را هم ممنوع کردند، به این ترتیب تنها با گذشت یک نسل تمام دانش گسترده دریاییشان از دست رفت. این در حالی بود که تا این زمان چینیها بدون اغماض سالها در صنعت دریانوردی از اروپای غربی جلوتر بودند. به طوری که تازه در قرن 18 و 19 میلادی بود که کشتیهای اروپایی توانستند خود را به سواحل چین برسانند؛
آن هم در حالی که چینیها در قرن 15 میلادی مهارت و توانایی خود در انجام سفرهای دوربرد دریایی را به نمایش گذاشته بودند. این بهایی بود که چینیها برای انزوا پرداختند و جریمه آن تا سال های میانی قرن بیستم همچنان دامنگیر آنها بود. حالا این شرایط برای فناوری فضایی چین هم برقرار است. در حال حاضر سازمان فضایی چین به معنای واقعی با هیچ سازمان فضایی خارجی شریک نیست. با این حال کشورهای زیادی در تلاش اند تا بتوانند پیمانهایی را برای گسترش همکاریهای فضایی با چین امضا کنند. در این میان سازمان فضایی چین در پارهای موارد همکاریهای جزئی با اروپاییها نیز داشته است،
مثل برنامه تمرینی که چندی پیش در طول آن سامانتا کریستوفوریتی و ماتیاس مورر (فضانوردان اروپایی) به 16 فضانورد چینی پیوستند تا برای نه روز در برنامه آموزشی چینیها در شهر ساحلی یانتای شرکت کنند. به علاوه گفت و گوهای مقدماتی میان اسا و سازمان فضایی چین برای ارسال فضانورد به ایستگاه فضایی چین صورت گرفته است، با این حال همکاری چین با اروپا و آمریکا در فضا از این فراتر نرفته و بعید است که به راحتی فراتر برود. خصوصا که با روابط نه چندان نزدیک این روزهای چین و آمریکا تقریبا هر امیدی که قبلا برای بندکردن دست چین در همکاری در پروژه ایستگاه فضایی بین المللی وجود داشت اکنون به کلی از دست رفته است.
آینده نامعلوم
با این همه آن طور که پیش بینیها میگویند و اگر همه چیز آن طور که امروز پیش میرود، ادامه یابد، چینیها ظرف یک دهه آینده مقام رهبری اقتصادی دنیا را از کف آمریکاییها خواهند ربود. این را که در آن روزها دنیای آشنای امروز ما چگونه خواهدبود، تنها میشود منتظر ماند و دید. این که در چنین دنیایی غولهای صنعتی فضایی اروپا مثل تالس و ایرباس یا حتی شرکتهای آمریکایی مثل بویینگ و لاکهید مارتین یا حتی اسپیس ایکس چه روابط فضایی جدیدی با چین برگزار خواهند کرد و اینکه کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی در کجای شطرنج این دنیای جدید خواهند نشست، واقعا به درستی مشخص نیست. چین با همه پیشرفتهای سریع خود هنوز در ابتدای راه رسیدن به رویای جاه طلبانه خود است. آینده را چه دیدید شاید حتی اولین پرچمی که روی شنهای تیره مریخ فرود آمد، ستارههای نارنجی رنگ چین را روی خود داشت.
ساختن یک ایستگاه فضایی
سازمان فضایی چین ساخت اولین ایستگاه فضایی بزرگ و چند تکه خود را از سال آینده با پرتاب اولین قطعه آن با نام Tianhe (به معنی هارمونی آسمانها) به عنوان هسته مرکز شروع خواهد کرد. به علاوه چین بی سر و صدای اضافی ظرف یک دهه گذشته در حال انجام پرتابهای مداری سرنشیندار بوده است و تاکنون هم دو برنامه بسیار موفق در پرتاب و استفاده از ایستگاههای فضایی آزمایشی را تجربه کرده. ایستگاههای فضایی تیانگونگ 1 و 2 که به ترتیب در سال 2011 و 2016 (1390 و 1396) پرتاب شدند، آخرین گامهای بلند این کشور برای آماده سازی شرایط برای ساخت ایستگاه فضایی بزرگ به شمار میرفتند.
به علاوه سال پیش چینیها یک فضاپیمای باری جدید را تحت عنوان تیانژوی 1 با موفقیت آزمایش کردند. پرتاب Tianhe اولین گام از میان گامهای مورد نیاز برای ساخت یک ایستگاه بزرگ در حد و اندازهای نزدیک به ایستگاه فضایی بین المللی است. اولین تایکوناتها (اصطلاحی که به فضانوردان چینی گفته میشود) در سال 2019 (1398) به این ایستگاه درحال ساخت ارسال خواهند شد و امید میرود که ایستگاه تا 2022 (1401) به صورت کامل عملیاتی شود. ظرفیت این ایستگاه احتمالا در حدود شرایط کنونی ایستگاه فضایی بین المللی خواهد بود.
شما نیز نظر خود را در مورد ایم مطلب بنویسید!
منبع: برترینها