پنج نظریه علمی بنیادی که درستی آن‌ها مدت‌ها بعد ثابت شد!

پنج نظریه علمی بنیادی که درستی آن‌ها مدت‌ها بعد ثابت شد!

نظریه علمی گردش زمین به دور خورشید تنها یکی از تئوری های علمی بزرگی است که در ابتدا توده مردم آن را قبول نمی‌کردند، اما پس از گذشت زمان درستی آن ثابت شد. در ادامه 5 مورد از ایننظریه های علمی شگفت‌انگیز را بررسی می‌کنیم.

نظریه علمی چرخش سیاره ما به دور خورشید که امروزه به عنوانی موضوعی پایه‌ای و بدیهی در نظر گرفته می‌شود، در ابتدای مطرح شدن جنجال زیادی را به پا کرد و بسیاری از افراد جامعه با آن شدیدا مخالف بودند و چنین ایده‌ای را مسخره می‌دانستند. با این وجود گذشت سال‌ها جمع‌آوری مدارک مختلف به تمام ساکنان زمین ثابت کرد که این سیاره در مرکز جهان نیست و خود به دور یک ستاره دیگر می‌چرخد. در طول تاریخ تئوری های علمی مختلفی همانند این نظریه جنجال زیادی به پا کرده‌اند و با مخالفت زیادی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده‌اند.

در ادامه به معرفی 5 مورد از این دسته ایده های علمی بزرگ و مهم می‌پردازیم؛ با ما همراه باشید.

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

5 نظریه علمی بنیادی که درستی آن‌ها در طول زمان ثابت شده

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

  1. رانش قاره‌ای

در ششم ژانویه سال 1912 ژئوفیزیکدان و هواشناسی به نام آلفرد وگنر (Alfred Wegener) ایده شگفت‌انگیزی را در مورد قاره‌های زمین ارائه کرد؛ وگنر بر اساس مشاهدات خود گفت که قاره‌های سیاره ما در گذشته‌های دور به یکدیگر چسبیده بوده‌ و خشکی‌های زمین پیش از این یکپارچه بوده‌اند.

مدارک جمع‌آوری‌شده توسط این دانشمند 32 ساله شامل فسیل‌هایی می‌شد که در بین قاره‌ها مشترک بودند و همچنین تطابق ویژگی‌های زمین‌شناسی بین مناطق مختلف قاره‌ها و این حقیقت که خشکی‌های سطح سیاره به شکلی هستند که می‌توان آن‌ها را مانند تکه‌های پازل در کنار یکدیگر قرار داد، بخشی از شواهد علمی ادعای وگنر بودند.

همانطور که انتظار می‌رفت دانشمندان و سایر مخاطبان با این نظریه علمی به شکل گسترده‌ای مخالفت کردند و گفتند که وگنر شخصی مریض‌احوال است و ادعای او چیزی بیشتر از توهمات یک ذهن بیمار نیست. در آن زمان دانشمندان باور داشتند که قاره‌های سیاره ما به وسیله پل‌های زمینی به یکدیگر وصل می‌شدند و دلیل به وجود آمدن رشته‌کوه‌های گوناگون، انقباض پوسته زمین است.

جریان غالب علمی در رابطه با این پدیده زمین‌شناسی تا دهه 60 میلادی تغییری نکرد؛ در این سال‌ها نسل جدیدی از محققان با بررسی دقیق‌تر شواهد موجود در کف اقیانوس‌ها و کشف مدارکی از حرکت صفحات تکتونیکی زمین، توانستند که تئوری وگنر را تایید کنند و به این ترتیب نظریه او جایگزین تئوری‌های پیشین شد. البته آلفرد وگنر تا آن زمان زنده نماند و در سال 1930 از دنیا رفت.

  1. تکامل

وقتی زیست شناسی به نام چارلز داروین (Charles Darwin) در سال 1859 نظریه علمی خود را در کتاب خاستگاه گونه‌ها (On the Origin of Species) مطرح کرد،‌ جهانیان به صورت یکپارچه به مخالفت با او برخاستند. داروین در این کتاب معروف اشاره کرده بود که اشکال حیات بر روی زمین به یک مرجع برمی‌گردند و شکل کنونی جانوران و گیاهان در طول فرآیندی کند و طولانی مدت،‌ با انتقال خصوصیات وراثتی از نسلی به نسل دیگر و با هدف تضمین بقا به وجود آمده است.

البته داروین ذاتا انسان محافظه‌کاری بود و پیش از ارائه این نظریه ده‌ها سال به جمع‌آوری شواهد گوناگون و طبقه‌بندی مدارک لازم برای اثبات تئوری تکامل پرداخته بود. از طرف دیگر جوامع مذهبی بیشتر از همه با کتاب داروین مخالفت می‌کردند و این ایده علمی را خلاف بحث ظاهر شدن یک‌باره انسان بر روی زمین می‌دانستند.

البته در آن زمان گروه‌های مذهبی قدرت زیادی در جوامع داشتند و به همین دلیل تا دهه هفتاد قرن نوزدهم تکامل به عنوان یک تئوری صحیح و معتبر مورد قبول دانشمندان نبود.

  1. چرخش زمین به دور خورشید

با این که از دوران باستان و قبل از تولد مسیح بحث چرخش زمین به دور خورشید یا همان نظریه خورشید مرکزی (Heliocentrism) به شکل‌های مختلف اثبات شده بود و دانشمندان مختلفی این نظریه را در مقابل تئوری چرخش جهان به دور زمین ارائه کرده بودند، در زمان قرون وسطی چنین ایده‌ای به شدت دور از ذهن بود.

با این حال در نیمه اول قرن 16 ستاره شناسی به نام نیکلاس کوپرنیک (Nikolaus Kopernikus) مجددا نظریه خورشید مرکزی را ارائه کرد و با وجود جلب‌توجه دانشمندان هم‌عصر خود، با مقاومت زیادی از سوی رهبران مذهبی آن زمان مواجه شد.

به این ترتیب نظریه علمی کوپرنیک به صورت گسترده رد شد و تا زمانی که ستاره شناس ایتالیایی گالیلئو گالیله (Galileo Galilei) در قرن هفدهم مجددا آن را مطرح کرد،‌ صحبتی از خورشید مرکزی به میان نمی‌آمد. گالیله در زمان خود با جمع‌آوری شواهد محکم و معتبر علمی ادعای کوپرنیک را مطرح کرد و این اتفاق باعث شد تا دادگاه‌های تفتیش عقاید که بر اساس باور موجود در انجیل، هرگونه حرکت کردن زمین را رد می‌کردند، به شدت با او مخالفت کنند.

در فوریه سال 1616 نظریه کوپرنیک رسما ممنوع شد و این حق از گالیله گرفته شده که بحث خورشید مرکزی را به هر شکلی به دیگران بیاموزد و یا در این زمینه فعالیت علمی داشته باشد. با این وجود گالیله در سال 1632 کتابی را منتشر کرد که در آن به صورت تلویحی به چرخش سیاره به دور خورشید اشاره شده بود. این کتاب پس از انتشار سوزانده شد و یک سال بعد گالیله به جرم کفر گویی به حبس خانگی تا آخر عمرش محکوم شد.

نظریه علمی خورشید مرکزی تا سال 1697 و فعالیت‌های علمی ایزاک نیوتن همچنان مورد قبول نبود، اما پس از تلاش‌های نیوتن ایده کوپرنیک توسط عموم مردم پذیرفته شد. البته واتیکان تا قبل از سال 1992 و بعد از گذشت چند قرن از اثبات درستی ادعای گالیله و کوپرنیک، به صورت رسمی عذرخواهی نکرد.

  1. ضدعفونی کردن

امروزه هیچ جراحی بدون ضدعفونی کردن وسایل و محل مورد نظر در بدن بیمار، دست به تیغ جراحی نمی‌زند و موضوع مرگ و میر ناشی از عفونت جراحی به عنوان یک خطر مهم در نظر گرفته می‌شود. با این حال در گذشته تقریبا تمامی پزشکان بدون در نظر گرفتن بحث ضدعفونی بیماران خود را زیر تیغ می‌بردند.

امکان وجود ارگانیسم‌های بسیار ریزی که با چشم دیده نمی‌شوند و می‌توانند باعث ایجاد عفونت شوند، تا پیش از این‌ها مطرح شده بود، اما تا قبل از تلاش‌های جراحی انگلیسی به نام جوزف لیستر (Joseph Lister)، موضوع ضدعفونی کردن در محیط‌های بیمارستانی از اهمیت چندانی برخوردار نبود. لیستر در زمان خود سال‌ها تلاش کرد که با کار بر روی اطلاعات جمع‌آوری شده توسط لویی پاستور در مورد دانش میکروبیولوژی، ماده‌ای را تولید کند که خطر مرگ ناشی از عفونت پس از عمل‌های جراحی را کاهش دهد.

جوزف لیستر

اما همانطور که انتظار می‌رفت جامعه پزشکی آن دوران نظریه علمی لیستر را قبول نکرد و حتی برخی از معتبرترین ژورنال‌های پزشکی مقالاتی را برای زیر سوال بردن ایده‌های این جراح منتشر کردند. با این وجود لیستر تسلیم نشد و با جمع‌آوری شواهد قوی علمی نشان داد که بحث استفاده از ضدعفونی‌کننده‌ها در جراحی‌ بسیار مهم است و باید نسل جدید جراحان به صورت گسترده با تکنیک‌های استفاده از مواد مربوط به این موضوع آشنا شوند.

  1. سفرهای فضایی

در بین علاقه‌مندان به ستاره شناسی و سفرهای فضایی، نام رابرت گُدارد (Robert H. Goddard) بسیار شناخته شده است. او فردی بود که باور داشت می‌توان با استفاده از موشک از جو زمین خارج شد و فضای اطراف سیاره ما آنقدرها هم دست‌نیافتنی نیست. گدارد دانشمندی بود که با وجود تمسخر جامعه علمی و انتقادهای مختلف، ایده سفرهای فضایی را پایه‌گذاری کرد.

تنها یکی از مقاله‌های منتشرشده برای زیر سوال بردن صلاحیت علمی این دانشمند، در سال 1920 در روزنامه معروف نیویورک تایمز منتشر شد و مخاطبان زیادی را جذب خود کرد. با این وجود گدارد دست از تلاش‌هایش برنداشت و در سال 1926 اولین پرواز موفقیت‌آمیز با استفاده از یک موشک سوخت مایع را عملی کرد. این پرواز که تنها دو ثانیه طول کشید و موشک آن فقط تا ارتفاع 12 متری بالا رفت، نشان داد که ایده پرواز به کمک موشک‌های سوخت مایع می‌تواند به حقیقت بپیوندد.

در 17 جولای سال 1969،‌ درست سه روز قبل از قدم گذاشتن اولین انسان بر روی ماه، تیم روزنامه ‌نیویورک تایمز مقاله خود را پس گرفتند و به نوعی برای انتشار آن عذرخواهی کردند. گدارد زمانی در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود که هر ایده‌ای در ابتدا مورد تمسخر قرار می‌گیرد و تا زمانی که شخصی آن را عملی نکند، موردقبول عموم قرار نمی‌گیرد.

منبع: گجت نیوز

این مطلب را به اشتراک بگذارید!

دسته بندی مقالات

دعوت به همکاری

مجله آرت پیکو (کتاب هنر و فناوری) از تمامی علاقه‌مندان و صاحبان قلم برای ارسال مطالب مفید و مرتبط دعوت به همکاری می‌نماید تا مقالات را با نام ایشان منتشر سازد. ما تمامی افراد جامعه به خصوص هنرمندان، دانشمندان، دانشجویان و دانش‌آموزان را صاحبان این رسانه می‌دانیم.