کشتار بیامان آنفلوانزای اسپانیایی در 100 سال پیش+ عکس
درسهای عبرت انگیز تاریخ در دوران همهگیری در جهان و ایران برای توسعه سلامت در دوران کرونا
به کوشش کمال محمدی مجد، سردبیر مجله آرت پیکو: تاریخ همواره مایه عبرت و پلی برای عبور بشر از ورطه بحرانهای جهانی بوده است و در زمینه سلامت عمومی نیز حافظه تاریخی کمک شایانی به گذار از بحران بیماری های همه گیر خواهد نمود. از این رو شاید برخی عزیزان و مخصوصا نسلهای جوان خبری از بروز دنیاگیری یک بیماری به مراتب هولناک تر از ویروس کرونا (Corona virus) در 100 قبل از تدوین این مقاله نداشته باشند!
تصویر ویروس آنفلوانزای A
دنیاگیری ۱۹۱۸ آنفلوانزا یا آنفلوانزای اسپانیایی (به انگلیسی: Spanish flu)، دنیاگیری آنفلوانزای مرگبار غیرمنتظرهای بود که در اثر ویروس آنفلوانزای A زیرگروه H1N1 ایجاد شد.
مابین بهار ۱۹۱۸ تا تابستان ۱۹۱۹، این بیماری ۵۰۰ میلیون نفر (یکسوم مردم جهان در آن هنگام) در سراسر جهان را دچار کرد و به گفته پژوهشگران، بین ۱۷ تا ۵۰ میلیون انسان جان خود را از دست دادند که نزدیک بهشمار قربانیان مستقیم جنگ جهانی اول است. البته در برخی تخمینها تا ۱۰۰ میلیون نفر هم گفته شدهاست. پژوهشها نشان میدهند که این همهگیری ممکن است از مرگ سیاه هم قربانیان بیشتری در جهان داشته باشد. بیشتر آنفلوانزاها به شکل نامتناسبی کودکان و سالمندان را دچار میکنند ولی نرخ مرگ و میر در آنفلوانزای اسپانیایی به شکل غیرمنتظرهای در جوانان بیشتر بود.
آنفلوانزای اسپانیایی |
|
بیماری | آنفلوانزا |
نژاد ویروس | ویروس آنفلوانزای A زیرگروه H1N1 |
مکان | سراسر دنیا |
اولین شیوع | اختلاف نظر وجود دارد |
محدوده زمانی | بهار ۱۹۱۸ – بهار/تابستان ۱۹۱۹ |
موارد تأییدشده | ۵۰۰ میلیون نفر (تخمین) |
مرگ | ۱۷–۵۰+ میلیون نفر (تخمین) |
فرضیههای بسیاری دربارهٔ خاستگاه این بیماری وجود دارد. برخی میگویند آغاز این همهگیری در ایالات متحده آمریکا، امپراتوری بریتانیا یا چین بودهاست. این باور نیز هست که سانسور در زمان جنگ جهانی اول باعث شد این بیماری در جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری بریتانیا و امپراتوری آلمان گزارش نشود. اما چون در امپراتوری اسپانیا (که در جنگ بیطرف بود) گزارش شد، به نظر آمد که این بیماری در آنجا همهگیرتر است؛ بنابراین پسوند «اسپانیایی» گرفت.
با اینکه در آن زمان میکروب به عنوان عامل بیماریهای عفونی کشف شدهبود اما نزدیک به یک دهه پس از آن، ویروس آنفلوانزای A زیرگروه H1N1 به عنوان عامل این بیماری شناسایی شد.
نمونهای از پوستر قدیمی آموزش پیشگیری از ابتلاء: «تف کردن، سرفه و عطسهٔ بیدقت، آنفلوانزا و سل را گسترش میدهند»
مروری مصور بر یک تراژدی جهانی
ایالات متحده آمریکا، کانزاس، فونستون ، حدود 1918،بیمارستان اورژانس در هنگام شیوع آنفلوانزا، تصویر بیماران در یک بیمارستان اورژانس در کمپ فونستون ، در میان همه گیری آنفلوانزا. آنفولانزا در حالی که آمریکا در حال جنگ بود شیوع یافت و با کشتی های نظامی به آن سوی اقیانوس اطلس و ایالات متحده منتقل شد.
آنفلوانزای اسپانیایی. نمودار نمودار مرگ و میر ناشی از بیماری همه گیر آنفلوانزا در سال 1918 در ایالات متحده و اروپا.
ایالات متحده آمریکا،واشنگتن دی سی،سال 1918، فعالیت در ایستگاه آمبولانس اورژانس صلیب سرخ در هنگام شیوع آنفلوانزا
کانادا، آلبرتا، پاییز 1918، مردان در مزارع در هنگام آنفولانزای اسپانیایی ماسک می زنند.
ایالات متحده آمریکا، سیاتل، دسامبر 1918، افراد پلیس در هنگام شیوع آنفلوانزا از ماسک های ساخته شده توسط صلیب سرخ استفاده می کردند.
ایالات متحده آمریکا، واشنگتن، سیاتل، 1918، اقدامات پیشگیرانه، به هیچ کس اجازه نمی دهد بدون استفاده از ماسک به وسایل نفلیه عمومی وارد شوند.
ایالات متحده آمریکا، میسوری، سنت لوئیس، اعضای صلیب سرخ آمریکا با ماسک که قربانی آنفولانزای اسپانیایی را از خانه ای در اتل و پیج آوانس برمی دارند.
ایالات متحده آمریکا-“بخش آنفلوانزای بیمارستان والتر رید”. در جریان شیوع بزرگ آنفلوانزا در سالهای 1918 – 1919 که به “آنفولانزای اسپانیایی” نیز معروف است.
تختخواب بیماران در یک ردیف در یک ایوان باز قرار گرفته و توسط ملافه از یکدیگر جدا می شدند. یک پرستار از ماسک پارچه ای روی بینی و دهان خود استفاده می کند.
کانادا، لابرادور،رودخانه شمالی، 1918،قربانیان آنفولانزای اسپانیایی در حال دفن شدن.
ژاپن،توکیو، سال 1919، دختران دانشکده با نقاب در طی شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی
پوستر ژاپنی قربانیان آنفلوآنزا در سال 1919. متن ژاپنی: “اگر سریع درمان شود فوراً بهتر می شود.”
ایالات متحده آمریکا، واشنگتن دی سی، سال 1918، فعالیت در ایستگاه آمبولانس اورژانس صلیب سرخ در هنگام شیوع آنفلوانزا .
سوئیس،برن، یادبود سواره نظام در تپه Lueg ، خاطره سواران سواره نظام برنزی که بر اثر شیوع آنفلوانزا در سال 1918 درگذشتند.
در ایران
ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر آنفلوانزای اسپانیایی را داشت. بر اساس یک تخمین، بین ۹۰۲٬۴۰۰ تا ۴٬۴۳۱٬۰۰۰ یا ۸٪ تا ۲۲٪ از کل جمعیت ایران بر اثر این بیماری کشته شدند. به نوشته امیراصلان افخمی برخلاف دیگر جاهای زمین که بیشتر قربانیان شهرنشین بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت. شرایط اجتماعی (مهمترین دلیل)، قحطی، اعتیاد به تریاک، مالاریا، خشکسالی، احتکار، فساد و ناکارآمدی دولت، توسعهنیافتگی، و کمخونی از دلایل گسترش آنفلوانزای اسپانیایی در ایران بودند.
نیروهای روس، بریتانیا و عثمانی در چهار گام، آنفلوانزای اسپانیایی را وارد ایران کردند:
در شمال خاور: از عشقآباد به مشهد (نیروهای آمریکایی، ویروس آنفلوانزا را به نیروهای امپراتوری روسیه منتقل کردهبودند) [همهگیری کوچک]
در شمال باختر: از باکو به بندر انزلی (نیروهای امپراتوری روسیه) [همهگیری کوچک]
در جنوب: از بندرعباس و بوشهر (نیروهای امپراتوری بریتانیا و راج بریتانیا) (نیروهای هندی بسیاری نیز در ایران مردند) [همهگیری بزرگ]
در باختر: از طریق میانرودان (جنگزدگان آشوریها، مردم ارمنی، نیروهای امپراتوری عثمانی)
چون همهگیری آنفلوانزای اسپانیایی در تهران ناگهانی و همزمان با وزش بادهای شدید بود آنرا «ناخوشی باد» نامیدند. اما بیشترین کشته در کرمان بود. در شیراز مردم خود را به مسجد میرساندند تا دستکم در جایی مقدس بمیرند.
بر پایه برآوردها آنفلوانزا در روستاها جان بین ۱۰ تا ۲۵ درصد و در شهرها بین یک تا ده درصد جمعیت را گرفت؛ بنابراین شمار قربانیان آنفلوانزا در ایران بین۹۱۰٬۴۰۰ تا ۲٬۴۳۱٬۰۰۰ (۸٪ تا ۲۱٪/۷) بودهاست.
انستیتو پاستور
در نتیجه کشتار آنفلوانزای اسپانیایی در ایران، تلاشهای فیروز فیروز (وزیر خارجه و رئیس هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس)، به گشایش انستیتو پاستور ایران در سال ۱۹۲۱ انجامید.
تصویر سنگ قبر یکی از درگذشتگان این بیماری در نورآباد (ممسنی) که بر روی آن چنین نوشتهاست: وفات مرحمت پناه علی رضا ولدصدق ملا علی نجات جاویدلله در سنهٔ ۱۳۳۷ (قمری) ناخوشی بلایی برکل ربع مسکون نازل که تمام حکیمان از معالجه آن حیران و سرگردان و از غرهٔ شهر صفر تا پانزدهم شهر مذکور، تمامی نوع انسان را سه قسم و دو قسم آن را هلاک و یک قسم باقی و آن یک قسم از عهدهٔ کفن و دفن بر نیامدند. علامت ناخوشی عطسهای و سرفهای بود. به جهت عبرت نوشته شد.
در ماه مه ۱۹۱۸، در اسپانیا گونهای از آنفلوانزا شایع شد، که نام کشور زادگاهش را به خود گرفت و تا آغاز ۱۹۱۹ شماری نزدیک به ۲۶۰ هزارتن را در این کشور به خاک افکند.
رقم مبتلایان به این بیماری در سراسر جهان به ۵۰۰ ملیون تن رسید، یعنی یک سوم جمعیت آن روز جهان که از این شمار ده درصد، یعنی ۵۰ میلیون تن، از میان رفتند. شماری بیشتر از به خاک افتادگان در جبهه جنگ بودند.
برای اکثریت مردم ایران، جنگ جهانی اول معنایی جز بدترشدن وضعیت زندگی نداشت. تورم و بیکاری بسیاری را به ترک موطنشان برای جستوجوی کار و زندگی بهتر در سایر نقاط کشور و حتی آنسوی مرزها وادار کرد.
سه سالی از جنگ نگذشته بود که با انقلاب روسیه در ۱۹۱۷، سیل عظیم کارگر ایرانی مهاجر شاغل در صنایع، میدانهای نفتی، معادن و بخش حملونقل قفقاز بر شمار کارگران بیکار افزود.
طبیعت نیز روی خوشی به تهیدستان کشور نشان نداد. قحطی فراگیر۱۹۱۹ (۱۲۹۸) -۱۹۱۶ (۱۲۹۵) که نتیجهی خشکسالیهای چند سال پیدرپی بود، مصادره غله و تخریب شبکه حملونقل کشور از راه مصادره چهار پایان، که نقش بزرگی در جابجایی مواد غذایی در سراسر کشور داشتند، از سوی ارتشهای اشغالگر، شمار گرسنگان را بیشتر و بیشتر کرد.
بر بستر شرایطی این چنین، که البته با حضور بیماریهایی مانند تیفوس، وبا، حصبه و مالاریا در شمال، غرب و جنوب کشور همراه بود، در تابستان ۱۹۱۸ (۱۲۹۷) آنفلوآنزای اسپانیایی نیز از راه رسید. عین السلطنه در خاطراتش از این بیماری که مِشمِشه یا زکام مسری میخواندش چنین یاد میکند: “این ایام یک نوع مرضی در این دهات طلوع کرده که در بعضی دهات یک نفر آدم سلامت باقی نیست.
تب میکنند بلا فاصله، با فاصله کمی سینه و پشت و پاها درد میگیرد، سرفه زیاد میکنند. اگر این مریض هوشش به جا بود و گاهی هم تب قطع شود، شفا مییابد. اگر هوش به جا نبود و تب هیچ قطع نشود، تلف میشود. “
در ماه مه ۱۹۱۸، در اسپانیا گونهای از آنفلوانزا شایع شد، که نام کشور زادگاهش را به خود گرفت و تا آغاز ۱۹۱۹ شماری نزدیک به ۲۶۰ هزارتن را در این کشور به خاک افکند. رقم مبتلایان به این بیماری در سراسر جهان به ۵۰۰ ملیون تن رسید، یعنی یک سوم جمعیت آن روز جهان که از این شمار ده درصد، یعنی ۵۰ میلیون تن، از میان رفتند. شماری بیشتر از به خاک افتادگان در جبهه جنگ بودند.
…………………………………
“این ایام یک نوع مرضی در این دهات طلوع کرده که در بعضی دهات یک نفر آدم سلامت باقی نیست. تب میکنند بلا فاصله، با فاصله کمی سینه و پشت و پاها درد میگیرد، سرفه زیاد میکنند. اگر این مریض هوشش به جا بود و گاهی هم تب قطع شود، شفا مییابد. اگر هوش به جا نبود و تب هیچ قطع نشود، تلف میشود. “
…………………………………
آنفلوانزا نخست از مرز شمال شرقی و غربی ایران، عشق آباد و باکو، به واسطه سربازان روسیه که شمال کشور را در اشغال داشتند به ایران وارد شد. در شهریور ۱۲۹۷ آنفلوانزا توانست خود را از عشق آباد به مشهد برساند. رسیدن به مشهد با جمع بزرگ زیارت کنندگان شرایط را برای گسترش سریع این ویروس در چهار گوشه ایران فراهم کرد.
همزمان مرزهای جنوبی ایران نیز از تجاوز ویروس آنفلوانزا در امان نماند. بوشهر و بندرعباس، دو گذرگاه دیگر این ویروس بود و حاملانش کارگران هندی که از بمبی هندوستان با کشتی به ایران میآمدند تا نیاز شرکت نفت ایران و انگلیس را به کارگر ماهر و نیمه ماهر پاسخ دهند. در غرب ایران، این سربازان انگلیس در بین النهرین بودند که حامل ویروس آنفلوانزا شدند.
تابستان ۱۲۹۷ که تمام شد، آنفلوانزا اسپانیایی دیگر در سراسر ایران جا خوش کرده بود. در تهران شیوع آنفلوانزا همزمان شد با وزش باد بسیار تندی در پایتخت که بسیاری از مردمان را به این داوری کشاند که این باد بیرحم است که با خود این بیماری را آورده است. از همین رو گروهی آنفلوانزا اسپانیایی را “ناخوشی باد” خواندند.
به پاییز ۱۹۱۸ (۱۲۹۷) که میرسیم، دیگر کمتر شهری است که به مصیبت زکام مسری گرفتار نشده باشد. کرمان، شیراز، اصفهان، تبریز و کرمانشاه و باز دیگر شهرهای کوچک تر. در کرمانشاه ورود بیش از ۶۰ هزار آواره گرسنه جنگ زده به شهر، گستره بیشتری را به مصیبت آنفلونزا بخشید.
گرسنگی و بیماری، توامان. از همدان گزارشی داریم حاکی از این که آنفلوانزا در کنار ذات الریه و مالاریا نیمی از جمعیت شهر (به تقریب ۳۰ هزار تن) را گرفتار کرده و هزار نفری از میان رفتند. کشتار آنفلونزا در شیراز و شهرها و روستاهای اطرافش ابعادی وحشتناک یافت.
نه کسی بیماری را میشناخت و نه ابزار درمان وجود داشت. طبیبان سنتی اسلامی کافور و فلوس تجویز میکردند. ارتباط از هر شکل نیز با جهان بیرون قطع شده بود. نه تلگراف خانه کار میکرد و نه پست ممالک محروسه. شاهدان عینی، اما نمیخواستند تاریخ از ابعاد این فاجعه بی خبر بماند.
نمونهای از روایت بر سنگ گوری در ممسنی، شمال غرب شیراز به جا مانده به تاریخ ۱۳۳۷ قمری، ۱۲۹۷ خورشیدی، ۱۹۱۸ میلادی. وفات مرحمت پناه، علی رضا ولد صدق ملاعلی نجابت جاویدالله در سنه ۱۳۳۷ (قمری) ناخوشی بلایی بر کُل ربع مسکون نازل شد که تمام حکیمان از معالجه آن حیران وسرگردان و از غره شهر صفر تا پانزدهم شهر مذکور، تمامی نوع انسان را سه قسم و دو قسم آن را هلاک و یک قسم باقی و آن یک قسم از عهده کفن و دفن بر نیامدند و علامت ناخوشی عطسئی و سرفئی بود. بجهت عبرت نوشته شد.
آن زمان، نخست اهل حکومت آنفلونزا را سرماخوردگی ساده پنداشتند و به مردم پند دادند که به روال زندگی هر روزه خود ادامه دهند. سالهای جنگ و بیماری و قحطی همراه با ناکارآمدی عمیق سالهای پایانی حکومت قاجار، رمقی برای حکومت باقی نگذاشته بود که به یاری مردم بشتابد. واکنش محدود حکومت، حکم به تعطیلی مکتب خانهها و مراکز تجمع عمومی بود.
حکومت و برخی افراد ثروتمند نیز در شهرهای بزرگ میان فقرا برنج پخته توزیع کردند. در تهرانِ پایتخت مقدار برنج توزیعشده به ۳۰ تن در روز رسید. اما بهزودی برنج نیز نایاب شد و حکومت این کار نیکوکارانه را متوقف کرد.
معترضان از حکومت خواستند به سهمیههای نانواییها بیافزاید، قیمت نان را یکسانسازی کند و عرضه و فروش خواربار را به نظم درآورد. حکومت هر چند قول داد، اما نا کارآمدتر و فاسدتر آن بود تا به قولش وفا کند.
واکنش مردم به این بیماری که بر بستر قحطی ایران آن زمان را در نوردید، نیز یاد کردنی است. مجموعهای از شورشهای نان در شهرهای بزرگ کشور. گزارش این شورشها را از چند ماه پیش از آن که آنفلونزا پایش به ایران برسد داریم تا روزها و هفتههای شیوع این بیماری. گرسنگی فزاینده، که دامنهاش به سراسر کشور رسیده بود، تهیدستان را برای غارت نانواییها و خواربارفروشیها به خیابانها کشاند.
در غرب ایران، در کرمانشاه، بین تهیدستان و نظمیه زدوخوردی هم رخ داد که به زخمی شدن چند تن از هر دو سو انجامید. در تهران لشگر گرسنگان نخست به نانواهایی را که مشهور به احتکار و کمفروشیِ نان به مشتریان بودند حمله کردند و سپس به سراغ انبارهای غله پایتخت رفتند. گفته میشد حکومتیان غلهها را انبار کرده بودند تا آن را به بهای زیاد به لشکریان بیگانه بفروشند.
معترضان از حکومت خواستند به سهمیههای نانواییها بیافزاید، قیمت نان را یکسانسازی کند و عرضه و فروش خواربار را به نظم درآورد. حکومت هر چند قول داد، اما نا کارآمدتر و فاسدتر آن بود تا به قولش وفا کند. گفتنی است که در میان اهل حکومت بودند کسانی که مرگ مردمان صاحب مکنت بدون وارث را به انتظار نشسته بودند تا با یک حکم حکومتی همه مال و منال متوفی را بالا بکشند.
هیأتهای دیپلماتیک بیگانه که آن روزها در ایران حضور داشتند، شمار به خاک افتادگان را هزاران تن در روز گزارش کرده اند. در گزارشی محفوظ در بایگانی ملی بریتانیا، شمار کشتگان بسیاری از شهرهای بزرگ ایران آن زمان آمده است.
در تهران با ۲۵۰هزار تن جمعیتش در آن زمان (به تقریب) شمار کشتگان به ۲۰۰۰ تن رسید. در صورتی که در مشهد که جمعیتش آن زمان کمتر از نصف جمعیت تهران بود (۱۰۰ هزار تن، به تقریب)، شمار کشتگان به دو برابر تهران رسید. در بم آنفلوآنزای اسپانیایی توام با وبا، رقم کشتگان را شکست: نیمی از جمعیت ۱۳ هزار نفری این شهر.
در کرمان نیز تلفات این بیماری بسیار بود: ده درصد جمعیت ۴۰ هزار نفری شهر. از تلفات انسانی در شهرهایی، چون اصفهان، بوشهر، یزد و رشت نیز در این گزارش آمده است. در این گزارش همچنان آمده که ایلات و عشایر نیز از حمله آنفلوآنزای اسپانیایی در امان نماندند. از جمله قشقاییها یک سوم جمعیت شان را از دست دادند.
از آنجایی که نخستین سرشماری سراسری ایران، البته نه جامع، سالها بعد و در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی انجام شد، به جمعیت ایران در زمان شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی نمیتوان به دقت اشاره داشت. اما با توجه به تقریب آماری و سرشماریهای پیشین که تنها چند شهر بزرگ را در بر میگرفت و نیز گزارشهای سیاحان و هیاتهای دیپلماتیک در ایران، اهل پژوهش شمار ده ملیون جمعیت ایران را در سالهای پس از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول نزدیک به واقعیت میدانند.
نگاهی به شمار تلفاتی که از شهرهای بزرگ و کوچک آن زمان ایران به تقریب در دست داریم، شمار ۱۰ در صد تا پانزده در صد کل جمعیت آن زمان ایران را نزدیک به درستی میدانیم. اگر در نظر بیاوریم که کل تلفات مردم جهان از آنفلوآنزای اسپانیایی بیش از پنجاه میلیون بود، آنگاه سهم بزرگ یک تا یک و نیم میلیونی جمعیت ایران آن زمان بسیار هولناک است. نا کارآمدی و فساد حکومت با شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی برهان روشن خود را بیشتر یافت.
سایر کشورها
در عربستان ترکی اول بن عبدالعزیز آل سعود پسر ارشد ملک عبدالعزیز، اولین پادشاه عربستان سعودی، در سال ۱۹۱۹ بر اثر این بیماری، در سن ۱۸ سالگی درگذشت.
گالری تصاویر فاجعه
منبع: ویکیپدیا، بهداشت نیوز
ویرایش: کمال محمدی مجد